عنوان اصلی: Marnie
سال تولید: ۱۹۶۴
بازیگران: تیپی هدرن، شان کانری
امتیاز متاکریتیک: –
یک تریلر روانشناسانه از آلفرد هیچکاک که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی وینستون گراهام بود که سال ۱۹۶۱ منتشر شد. این فیلم از لحاظ موسیقی هم اهمیت زیادی دارد چون آخرین همکاری بین برنارد هرمان و آلفرد هیچکاک بود. آنها در هفت فیلم تحسینشدهی هیچکاک همکاری کرده بودند.
فیلم داستان زنی به نام مارنی است که نزدیک به ده هزار دلار از گاو صندوق شرکتی که در آن کار میکند میدزدد و بعد هم فرار میکند. مارنی هویت و ظاهرش را تغییر میدهد و به ویرجینیا میرود. مارنی برای استخدام به شرکت دیگری میرود و در آنجا با مارک روبهرو میشود. مرد ثروتمندی که میداند دزدی کار مارنی است و با این وجود به او کمک میکند که در محل کار جدید استخدام شود.
مارنی دوباره از گاو صندوق پول میدزدد اما اینبار مارک او را زیر نظر داشته است. او متوجه اتفاقاتی در زندگی شخصی مارنی میشود که به نظر میرسد هنوز تاثیرشان روی او باقی است.
فیلم در زمان خودش نقدهای مثبت و منفی دریافت کرد. منتقد نیویورکتایمز نوشته بود که این فیلم مطالعهای مجذوبکننده روی رابطهی میان زن و مرد است اما در طی سالهای اخیر ناامیدکنندهترین فیلم استاد بزرگ به شمار میرود.
۱۲. گرفتن یک دزد
عنوان اصلی: To Catch a Thief
سال تولید: ۱۹۵۵
بازیگران: گریس کلی، کری گرانت
امتیاز متاکریتیک: –
هیچکاک در آمریکا تریلرهایی با مایههای رمانتیک ساخت که یکی از مشهورترینهایشان «گرفتن یک دزد» است. فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام بود که سال ۱۹۵۲ منتشر شد. الگوی یک سری دزدی جواهرات در ریویرا باعث میشود که پلیس به جان رابی، دزد سابق جواهرات که خودش را بازنشسته کرده بود مشکوک شود که احتمالا از بازنشستگیاش دست کشیده است!
رابی به رستورانی میرود که اعضایش از سارقان سابقی هستند که با او همکاری میکنند. پلیس دنبالش میآید اما او موفق میشود به مکانی امن برود. رابی میخواهد به پلیس ثابت کند که دزدیهای اخیر کار او نیست و این وسط با زنی آشنا میشود که به همراه پدرش به سفر تفریحی آمدهاند و احتمالا او به همراه جواهراتش در صدر فهرست دزدان قرار دارد.
فیلم نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد. البته اکثرشان از بازی گرانت و کلی لذت برده بودند. گریس کلی با هیچکاک همکاریهای درخشانی داشت و شیمی گرانت و کلی پیش از این در «پنجرهی عقبی» هم خودش را نشان داده بود.
۱۳. خبرنگار خارجی
عنوان اصلی: Foreign Correspondent
سال تولید: ۱۹۴۰
بازیگران: جوئل مککرا، لارن دی، هربرت مارشال
امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
هیچکاک بعد از ورود به آمریکا چند تریلر جاسوسی هم ساخت که یکی از بهترینهایشان «خبرنگار خارجی» است. فیلم داستان یک گزارشگر آمریکایی است که تلاش میکند جاسوسان دشمن را که در انگلستان در آستانهی جنگ جهانی دوم مشغول دسیسهچینی برای یک توطئه و خیانت بزرگ هستند، افشا کند.
این دومین فیلمی بود که هیچکاک در آمریکا ساخت و نکتهی جالبش تعداد زیاد فیلمنامهنویسانش بود: رابرت بنچلی، چارلز بنت، هارولد کلرمن، جوآن هریسون، بن هکت، جیمز هیلتون، جان هاوارد لاوسون، جان لی ماهین، ریچارد میبام و باد شولبرگ. فیلم براساس خاطرات سیاسی ویسنت شیان ساخته شده بود که خودش روزنامهنگار و رماننویس بود.
فیلم درست یک هفته قبل از بمباران لندن توسط آلمان اکران شد. فیلم در گیشهی سینماها خوب فروخت اما واقعیت این است که هزینهی تولیدش آنقدر بالا بود که تهیهکنندگانش ضرر کردند. فیلم توسط منتقدان تحسین شد اما برخی از آنها هم گفتند که این یک بیمووی است.
نکتهی جالب دربارهی فیلم این که جوزف گوبلز، مسئول پروپاگاندای نازیها فیلم را دید و آن را «شاهکار پروپاگاندا» نامید. گوبلز پروداکشن فیلم را تحسین کرد و معتقد بود روی مردم در کشورهای دشمن آلمان تاثیر زیادی خواهد گذاشت.
فیلم نامزد شش جایزهی اسکار از جمله اسکار بهترین فیلم شد اما همان سال فیلم دیگری از هیچکاک یعنی «ربکا» هم نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم بود که «ربکا» اسکار را به خانه برد و «خبرنگار خارجی» کلا دست خالی از اسکار رفت.
۱۴. ام را به نشانهی مرگ بگیر
عنوان اصلی: Dial M For Murder
سال تولید: ۱۹۵۴
بازیگران: ری میلاند، گریس کلی، رابرت کامینگز
امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
به نظرم بهترین و جذابترین گریس کلی تاریخ سینما را میتوانید در فیلم «ام را به نشانهی مرگ بگیر» ببینید. یک درام جنایی درجه یک که شبیه داستانهای پلیسی انگلیسی است. فیلم بر اساس نمایشنامهای بود که یک نمایشنامهنویس انگلیسی به نام فردریک نات آن را نوشته بود. این نمایش اولینبار سال ۱۹۵۲ در تلویزیون بی.بی.سی اجرا شد و همان سال روی صحنهی تئاتر هم رفت و با موفقیت روبهرو شد. در نتیجه موفقیت آن برای سینما تقریبا قطعی بود.
فیلم داستان مردی به نام تونی است که تنیسور حرفهای است و با زنی ثروتمند به نام مارگو ازدواج میکند. مارگو عاشق نویسندهی داستانهای جنایی مارک هالیدی است. وقتی تونی خودش را بازنشسته میکند متوجه رابطهی عاشقانهی مارگو میشود و تصمیم میگیرد با کشتن او هم انتقام بگیرد و هم ثروتش را تصاحب کند. نقشهی تونی البته با پیچیدگیهای روبهرو میشود.
بازلی کراوتر از نیویورک تایمز نوشت که هیچکاک در این فیلم به یک دستاورد تکنیکی رسیده است.
منتقدان گفتند که هیچکاک از بازیگرانش بهترین استفاده را کرده است.
۱۵. مردی که زیاد میدانست
عنوان اصلی: The Man Who Knew Too Much
سال تولید: ۱۹۵۶
بازیگران: دوریس دی، جیمز استوارت
امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
یک تریلر پر از تعلیق و سوءظن و فیلمنامهای پیچیده که دومین فیلمی بود که هیچکاک به این نام ساخت. سال ۱۹۳۴ وقتی در انگلستان بود فیلم دیگری ساخت که نامش «مردی که زیاد میدانست بود» و آن فیلم کاملا از لحاظ طرح داستانی با این یکی متفاوت بود. هیچکاک در گفتوگو با تروفو گفته بود: «اجازه بدهید اینطور بگویم که فرض کنید فیلم اول نسخهای بود که یک آماتور بااستعداد ساخته بود و دومی را یک حرفهای ساخته بود.»
فیلم داستان یک پزشک آمریکایی و همسرش است که همراه با پسرشان برای تعطیلات به مراکش رفتهاند. آنها با مردی به نام برنارد آشنا میشوند که یک شب با چاقو به قتل میرسد اما پیش از مردن اطلاعاتی به آنها میدهد مبنی بر این که قرار است کسی را در لندن ترور کنند. این وسط پسر خانواده برای تهدید آنها ربوده میشود و همه چیز شکل پیچیدهای پیدا میکند.
بیشتر منتقدان این یکی فیلم را به آن فیلم محصول ۱۹۳۴ ترجیح دادند و نقدهای مثبتی روی آن نوشتند. به خصوص جیمز استوارت را ستایش کردند که بعد از فیلم «پنجرهی عقبی» در این فیلم هم همچنان نقش مردی را بازی میکند که زیاد میداند. فیلم به نسبت بقیهی آثار هیچکاک کمی طولانیتر بود (نزدیک به دو ساعت) اما کارگردان چنان ماهرانه حس تعلیق را تا پایان فیلم حفظ کرد که تماشاگر نمیتوانست از آن لذت نبرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com